جدول جو
جدول جو

معنی نوش جای - جستجوی لغت در جدول جو

نوش جای
جایگاه مادۀ شیرین گل، (لغت فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
نوش جای
محل نوش در گلها
تصویری از نوش جای
تصویر نوش جای
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوش گیا
تصویر نوش گیا
نوش گیاه، برای مثال نوش گیا پخت و بدو درنشست / رهگذر زهر به تریاک بست (نظامی۱ - ۷۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوش باد
تصویر نوش باد
کلمه ای که هنگام نوشیدن شراب به یکدیگر می گویند، گوارا باد
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ)
شمشاد. (ناظم الاطباء). بقش. (فیروزآبادی) : بقش، درختی است و آنرابه فارسی خوش سای گویند. (منتهی الارب). بقس. بوقس
لغت نامه دهخدا
از بلاد فارس است، (از سمعانی)، شهری است در فارس (از معجم البلدان)، و آن مشتمل بر نوشجان بالا و نوش جان پائین است و مردمش بعضی مجوس بعضی مانوی زندیق باشند، (ابن الفقیه از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
پیالۀ شراب خوری، (ناظم الاطباء)، جام می گساری، (تعلیقات وحید بر شرفنامۀ نظامی)، پیالۀ شراب، (فرهنگ فارسی معین) :
دگر نوش جامی ز یاقوت خام
کز اوکم نگردد به خوردن شراب،
نظامی
لغت نامه دهخدا
نوائی از موسیقی، (رشیدی)، نام پرده ای است از نوای چکاوک، نوش باده، (جهانگیری) (از برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دعایی) دعائی است نوشنده را، (یادداشت مؤلف)، گوارا باد، (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین)، عبارتی که در بزم باده، ساقی و هم پیالگان در پاسخ آنکه جام برگیرد و ’به سلامتی’ گوید و بنوشد، گویند، نظیر: نوش جان ! نوش ! سازگار وجود! گوارای وجود!:
وقت طرب کردن است می خور که ت نوش باد،
منوچهری،
گر نمکش هست بخور نوش باد
ورنه ز یاد تو فراموش باد،
نظامی،
نرگس مست نوازش کن مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد،
حافظ
لغت نامه دهخدا
(رَ)
شیرین گفتار:
ای پسر می گسار نوش لب و نوش گوی
فتنه به چشم و به خشم فتنه به روی و به موی،
منوچهری
لغت نامه دهخدا
مخلصه، (جهانگیری) (رشیدی) (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج)، تریاق کوهی، (برهان قاطع) (انجمن آرا)، گیاهی است که دفع سموم کند، (غیاث اللغات)، گیاهی است که تریاق زهرهاست و گویند در اول سال اگر خورده شود در آن سال زهر کار نکند، به عربی مخلصه از آن گویند که خلاص کننده از زهر است، و بز کوهی آن را خورد و پازهر از آن حاصل شود، (از رشیدی)، نوش گیاه:
نوش گیا پخت و بدو درنشست
رهگذر زهر به تریاک بست،
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نوش باد
تصویر نوش باد
گوارا باد، پرده ایست از نودای چکاوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوش گیا
تصویر نوش گیا
مخلصه، تریاق و پازهری که از گیاهان بدست آورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوشتجات
تصویر نوشتجات
چمع نوشته: (تحریرات و نوشتجات راجعه بسفارت دولت روس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نور زای
تصویر نور زای
شید زای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوش جام
تصویر نوش جام
پیاله شراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوشتجات
تصویر نوشتجات
نوشته ها
فرهنگ واژه فارسی سره
ظرفی که در آن نان قرار دهند
فرهنگ گویش مازندرانی